به نام خدا

این روزا حس درماندگی و تنهایی بیشتر از هر چیزی گلویم را می فشرد.

کاش زمان به عقب بر می گشت و هرگز با مردی که نامش حالا در شناسنامه ام است پای سفره عقد نمی نشستم.

اشتباه بزرگی کردم که جبران شدنی نیست.

مدام در دعای مشلول می گویم یا راد ما قد فات.

 

یعنی ای کسی که انچه را که از دست رفته بر می گردانی. اما نمی دانم این بار چگونه می خواهی نجات دهی این بنده ات را.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها